وسعت اسمان دلتنگی

با یادت برادرمهربونم*

انقدر با اتش دل ساختم تا سوختم/ بی تو ای ارام جان یا ساختم یا سوختم..................................... گل

+نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:,ساعت23:57توسط ناهید نیکخواه | |

دلتنگی به زخم که برسد سکوت میشودزخم که عمیق شود، بیداری دل، درد دارد! من در این بغض های هر لحظه در این دلتنگی های مدام در این اشفتگی های دقایقم، دارم سکوت میشوم... با من از دیدار چیزی بگو؟ پیش تر از ان که زخم هایم عمیق تر شوند... پشت ان پنجره رو به افق، پشت دروازه ی تردید و خیال لا به لای تن عریانی بید، من در اندیشه ی آنم که تو را وقت دلتنگی خود دارم وبس......................................................................................  کجایی دادشی گلم؟!

+نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:,ساعت23:49توسط ناهید نیکخواه | |

دل طلب میکند هر لحظه تو را........... شب ها امدنند و روز ها نیز سپری شدند اما ذره ای از غم دوریت را نمیتوانم تحمل کنم.......... خدایا چقدر تلخ است این جدایی........... پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم اگر نمی ایی پنجره ها را دیگر زجر ندهم... چشم هایم به جهنم.................  یکسال از دوریت گذشت و باز هم نمیدانم چه کنم؟!

+نوشته شده در شنبه 30 شهريور 1392برچسب:,ساعت23:38توسط ناهید نیکخواه | |